ارنوازارنواز، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

داستان‌هاي عمه پسند

خالا چی میشه؟

ارنواز هر وقت پاش به جایی می خوره و دردش میاد فوری می پرسه:"خالا (به جای ح هنوز هم میگه خ) چی میشه؟ خالا خوب میشه؟"اگر بگی آره دیگه مشکلی نیست. ارنواز هر وقت دست و پاش اوف میشه می پرسه:"خالا چی میشه؟ خالا خوب میشه؟" صبح اوخ پاش را به مامانش نشان میدهد و میگه:"این چیه؟" مامانی: اوخه ارنواز: خالا چی میشه؟ خالا خوب میشه؟ مامانی: آره ارنواز: این چیه؟ مامانی: اوخه ارنواز: خالا چی میشه؟ خالا خوب میشه؟ مامانی : آره ارنواز: این چیه؟ مامانی: اوخه ارنواز: من چقدر اوخ دارم!!!!  
11 شهريور 1390

face book

ارنواز: داری چیکار می کنی؟ مامانی: دارم با کامپیوتر کار می کنم. ارنواز: بازی می کنی؟ مامانی: نه، کار می کنم. ارنواز: تو فس بوکی؟ چی؟! فیس بوک؟!
5 شهريور 1390

خستگی

شب شده و ارنواز از شدت خواب با زور خودش را نگه داشته. برمیگرده به مامانش میگه:" مامان یه سی دی بگذار خستگیمون دربره" آخه بچه جون با خوابیدن خستگیت درمیره نه با سی دی دیدن!!!!
5 شهريور 1390

وانت و وان تو

مامان و ارنواز دارند توی خیابان ماشین بازی می کنند. مامان: این چیه؟ ارنواز: پژو ٢٠٦ مامان: آفرین، این چیه؟ ارنواز: پراید مامان: این چیه؟ ارنوز: بگو مامان: بلدی، بگو؟ ارنواز: تو بگو مامان: وا.... ارنواز: وا.... مامان: نه! وان.... ارنواز: وان، تو (١.٢)
1 شهريور 1390